گزیده سخنان امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف
1ـ توجه امام مهدى (عج) به شیعیان خویش
انا غیر مهملین لمراعاتکم, و لا ناسین لذکرکم, و لو لا ذلک لنزل بکم اللاواه, واصطلمکـم الاعداء. فـاتقـوا الله جل جلاله و ظاهـرونـا.(1)
ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم,که اگر جز ایـن بود گرفتاریها به شما روى مىآورد و دشمنان, شما را ریشه کـن مى کردند. از خدا بترسید و ماراپشتیبانى کنید.
2ـ عمل صالح و تقرب به اهل بیت علیهم السلام
فلیعمل کل امرء منکم بما یقرب به من محبتنا,ولیتجنب ما یدنیه من کراهیتنا و سخطنـا, فـان امـرا یبغته فجـاه حیـن لا تنفعه تـوبه, و لا یتجیه مـن عقـابنــا ندم على حوبه.(2)
هریک از شما باید به آنچه که او را به دوستى ما نزدیک مى سازد,عمل کند واز آنچه که خـوشایند ما نبـوده وخشـم ما در آن است, دورى گزیند, زیرا خـداوند به طور ناگهانى انسان را مىگیرد, در وقتى که توبه برایـش سودى ندارد وپشیمانى او را از کیفـر مـا به خـاطـر گنـاهـش نجـات نمـى دهــد.
3ـ تسلیـم در مقـابل دستـورهـاى اهل بیت علیهم السلام
فاتقو الله و سلموا لنا و ردو الامر الینا,فعلینا الاصدار,کما کان منا الایراد, و لا تحاولوا کشف ما غطـى عنکـم, و اجعلـوا قصـدکـم الینا بالمـوده علـى السنه الـواضحه.(3)
از خـدا بتـرسید و تسلیـم ما شـوید , کارها را به ما واگذاریـد, برماست که شما را از سرچشمه, سیراب برگردانیـم, چنان که بـردن شما به سرچشمه از ما بود, در پى کشف آنچه از شما پـوشیده شده نروید. مقصد خود را با دوستى مـا بـر اساس راهـى که روشـن است به طـرف مـا قـرار دهیــد.
4ـ تحقق حتمى حق
ابى الله عزوجل للحق الا اتماما وللباطل الا زهوقا, و هو شاهد على بمااذکره.(4)
خـداوند مقدر فرموده است که حق به مرحله نهایى و کمال خود برسد و باطـل از بیـن رود, و او بـر آنچه بیـان نمـودم گواه است.
5ـ خلقت هدفدار و هدایت پایدار
ان الله تعالى لم یخلق الخلق عبثا و لا اهملهم سدى بل خلقهم بقدرته و جعل لهم اسماعا و ابصارا و قلوبا و البابا ثـم بعث الیهم النبیین علیهم السلام مبشریـن و منذریـن یـامرونهم بطاعته و ینهونهم عن معصیته و یعرفونهم ما جهلوه مـن امر خالقهم و دینهم و انزل علیهم کتابـا, و بعث الیهم ملائکـه یاتیـن بینهم و بیـن مـن بعثهم الیهم بــالفضل الذى جعله لهم علیهم.(5)
خداوند متعال, خلق را بیهوده نیافریده و آنان را مهمل نگذاشته است,بلکه آنان را به قـدرتـش آفریـده و بـراى آنها گـوش وچشـم ودل و عقل قرار داده , آن گاه پیامبرانراکه مژده دهنده و ترساننده هستنـد به سـویشان برانگیخت تا به طاعتـش دستـور دهند واز نافرمانـى اش جلـوگیرى فـرمایند و آنچه را از امـر خـداونـد و دینشان نمى دانند به آنها بفهمانند و بر آنان کتاب فرستاد وبه سـویشان فرشتگان بـرانگیخت تـا آنهامیان خـدا و پیامبـران ـ به واسطه تفضلـى که بـر ایشان روا داشته ـ واسطه باشند.
6ـ ظهور حق
اذا اذن الله لنـا فـى القـول ظهر الحق و اضمحل الباطل و انحسر عنکـم. (6)
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد که سخن گـوییم, حق ظاهر خـواهد شد و باطل از میـان خـواهـد رفت وخفقـان از ( سـر) شمـا بـرطـرف خـواهـد شـد.
7ـ تفتیش ناروا
من بحث فقد طلب, ومن طلب فقد دل, و من دل فقد اشاط و من اشاط فقد اشرک.(7) حضرت مهدى(عج)در خصوص کسانى که در جستجوى او بوده اند تا به حاکم جور تحویلش دهنـد فرمـوده است: آن که بکاود, بجوید و آن که بجـوید دلالت دهـد وآن که دلالت دهـد به هـدف رسـد و هـر که (در مـورد مـن) چنیـن کنـد, شـرک ورزیـده است.
8ـ ظهور حق به اذن حق
فلاظهور الا بعد اذن الله تعالـى ذکـره و ذلک بعد طـول الامد و قسوه القلوب و امتلاء الارض جورا.(8)
ظهورى نیست , مگر به اجازه خداوند متعال و آن هم پس از زمان طولانى و قساوت دلها و فراگیر شدن زمین از جورو ستم.
9ـ مدعیان دروغگو
سیاتى الى شیعتى من یدعى المشاهده. الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحه فهو کذاب مفتـر ولاحـول و لا قـوه الا بـالله العلـى العظیـم. (9)
آگاه بـاشیـد به زودى کسانـى ادعاى مشاهده (نیابت خـاصه) مـرا خـواهند کرد. آگاه باشید هر کـس قبل از ((خروج سفیانى)) و شنیدن صداى آسمانى , ادعاى مشاهد مرا کند دروغگـو و افتـرا زننـده است حـرکت و نیرویـى جز به خـداى بزرگ نیست.
10ـ دنیا در سراشیبى زوال
ان الدنیا قد دنا فنائها و زوالها واذنت بالـوداع و انى ادعوکم الى الله و رسـوله(ص) و العمل بکتـابه وامـاته البـاطل و احیـاء السنه. (10)
دنیا فنا و زوالـش نزدیک گردیده و در حال وداع است, و مـن و شما را به سوى خدا و پیامبرش ـ که درود خدا بر او و آلـش بادـ و عمل به قرآنش ومیراندن باطل و زنده کرن سنت, دعوت مىکنم.
11ـ ذخیره بزرگ
انا بقیه من آدم وذخیره من نـوح ومصطفى من ابراهیم و صفوه من محمد(ص).(11)
مـن باقیمانده از آدم و ذخیره نوح و برگزیده ابراهیم و خلاصه محمد(درود خـدا بر همگى آنان باد) هستم.
12ـ حجت خدا
زعمت الظلمه ان حجه الله داحضه و لـو ادن لنـا فـــى الکلام لزال الشک. (12)
ستمگران پنداشتند که حجت خدا از بین رفته است, در حالى که اگر به ما اجازه سخـن گفتـن داده مـى شـد, هـر آینه تمـام شکها را از بیـن مـى بـردیـم.
13 عطسه, نشانه سلامت
الا ابشـرک فـى العطـاس فقلت بلـى قـال: هـو امـان من الموت ثلاثه ایام.(13)
نسیـم, خـدمتکـار حضـرت مهدى (عج) گـویـد: آن حضـرت به مـن فـرمـود: آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم:آرى. فرمود: عطسه, علامت امان از مرگ تا سه روز است. 14ـ نماز,طرد کننده شیطان
مـا ارغم انف الشیطـان بشـىء مثل الصلـوه فصلها و ارغم انف الشیطــان.(14)
هیچ چیز مثل نماز بینى شیطان را به خاک نمى مالد پس نماز بخوان و بینى شیطان را به خاک بمال.
15ـ اذن مالک
لایحل لاحـد ان یتصـرف فـى مـال غیـره بغیـر اذنه.(15)
تصـرف درمـال هیچ کـس بـدون اجـازه او جـایز نیست.
16ـ استعاذه به خدا
اعوذ بالله من العمى بعد الجلاء و من الضلاله بعدالهدى و من موبقات الاعمال و مردیات الفتن.(16)
پناه به خدا مى برم از نابینایى بعد از بینایى و از گمراهى بعد از راهیابـى و از اعمـال نـاشـایسته و فـرو افتـادن در فتنه ها.
17ـ اسوه هاى حقیقت
ان الحق معنـا و فینـا , لا یقـول ذلک سـوانـا الا کذاب مفتــر.(17)
حق با ما و در میان ماست, کسى جز ما چنین نگوید, مگر آن که دروغگو و افترا زننده باشد.
18ـ ظهور فرج به اذن خدا
و امـا ظهور الفـرج فانه الى الله عزوجل, کذب الوقاتـون. و اما قول من زعم ان الحسیـن(ع) لـم یقتل, فکفـر و تکذیب و ضلال.(18)
اما ظهور فرج,مـوکـول به اراده خداوند متعال است و هر کس براى ظهور ما وقت تعیین کند دروغگوست. و اما گفته کسانى که پنداشته اند امام حسین(ع)کشته نشده کفرو دروغ و گمراهى است.
19ـ شناخت خدا
ان الله تعالى هوالذى خلق الاجسام و قسم الارزاق لانه لیس بجسم و لاحال فى جسم (( لیـس کمثله شـىء و هـو السمیع العلیم)).(19)
همانا خداوند متعال, کسى است که اجسام را آفریده و ارزاق را تقسیم فرموده, او جسـم نیست ودر جسمى هم حلول نکرده,(( چیزى مثل او نیست و شنوا وداناست)).
20ـ ائمه (ع) دست پرورده هاى پروردگار
ان الله معنا و لا فاقه بنا الى غیره والحق معنا فلن یوحشنا من قعد عنا و نحن صنائع ربنا و الخلق بعد صنائعنا.(20)
خـداوند با ماست, وبه جز ذات پـروردگار به چیزى نیاز نـداریم, و حق با ماست. اگر کسانى با ما نباشند, هرگز در ما وحشتـى ایجاد نمـى شـود, ما دست پرورده هاى پـروردگـارمـان , ومـردمـان , دست پـرورده هـاى مـا هستند.
21ـ دانش حقیقى
العلـم علمنـا و لاشـىء علیکـم مـن کفـر مـن کفــر.(21)
دانـش , دانـش مـاست , از کفـر کـافـر,گزنـدى بـر شمـا نیست.
22ـ اتفاق و وفاى به عهد
لو ان اشیاعنا و فقهم الله لطاعته علـى اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم لما تـاخـر عنهم الیمـن بلقائنا و لتعجلت لهم السعاده بمشاهـدتنا.(22)
اگرشیعیان ماـ که خداوند آنها را به طاعت و بندگى خویش موفق بداردـ در وفاى به عهد و پیمان الهى اتحاد اتفاق مى داشتند و عهد و پیمان را محترم مـى شمردند, سعادت دیـدار مـا به تـاخـیـر نمـى افتـاد و زودتـر به سعادت دیـدار ما نـائـل مى شدند.
23ـ پیروان نادان
قـد آذانا جهلاء الشیعه و حمقائهـم , و من دینه جناح البعوضه ارجح منه.(23)
حضـرت مهدى(عج) به محمـد بـن علـى بـن هلال کـرخـى فـرمـوده انـــد: نادانان و کـم خـردان شیعه و کسانـى که بال پشه از دینـدارى آنان محکمتـر است مارا آزردند
24ـ بیزارى از غالیان
انا برىء الى الله والـى رسـوله ممـن یقول انا نعلم الغیب ونشارکه فى ملکه اویحلنـا محلا سـوى المحل الذى رضیه الله لنـا.(24)
من از افرادى که مى گویند: ما اهل بیت ( مستقلا از پیـش خود وبدون دریافت از جانت خداوند ) غیب مى دانیم و در سلطنت و آفرینـش موجـودات با خدا شریکیـم, یا ما را از مقامى که خداوند براى ما پسندیده بالاتر مى برند, نزد خدا و رسـولـش , بیزارى مى جویم.
25ـ سجده شکر
سجده الشکر من الزم السنن و اوجها.(25)
سجده شکر واجبترین مستحبات است.
26ـ فضیلت تعقیبات نماز
ان فضل الدعاء و التسبیح بعدالفرائض على الدعاء بعقیب النوافل کفضل الفرائض على النوافل.(26)
فضیلت دعا و تسبیح بعد از نمازهاى واجب در مقایسه بـادعا و تسبیح پــس از نمازهاى مستحبى ,مانند فضیلت واجبات بر مستحبات است.
27ـ سجده مخصوص خداست .
فاما السجود على اقبر فلایجوز.(27)
سجده بر قبر جایزنیست.
28ـ راه اندازى کار مردم
ارخص نفسک و اجعل مجلسک فـى الـدهلیز واقض حـوائج النـاس. (28)
خودت ر (بـراى خـدمت) در اختیار مـردم بگذار, ومحل نشستن خویش را در ورودى خـانه قـرار بـده , و حـوائج مـردم را بــرآور.
29ـ امنیت بخش زمین
انـى امـان لاهل الارض کمـا ان النجـوم امـان لاهل السماء.(29)
وجود من براى اهل زمین, سبب امان و آسایش است, همچنان که ستارگان سبب امان آسمان اند.
30ـ رجوع به راویان حدیث
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواه حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجه الله علیهم.(30)
در پیشامـدهاى مهم اجتماعى به راویان حدیث ما مراجعه کنید, زیرا که آنان حجت مـن بـر شمـا هستنـد و مـن هـم حجت خـدا بـر آنـان هستم.
31ـ مطاع, نه مطیع کسى
انه لم یکن احد من آبائى الا وقد وقعت فى عنقه بیعه لطاغیه زمانه و انى اخرج حیـن اخـرج و لا بیعه لاحـد مـن الطـواغیت فـى عنقـى.(31)
هر یک از پدارنم بیعت یکى از طاغوتهاى زمان به گردنشان بود, ولى من در حالى قیـام خـواهـم کـرد که بیعت هیچ طـاغوتـى به گـردنـم نبـاشـد.
32ـ آفتاب پشت ابر
و امـا وجه الانتفـاع بـى فـى غیبتـى فکـالانتفـاع بـالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب.(32)
کیفیت بهره ورى از من در دوران غیبت, مانندکیفیت بهره ورى از آفتاب است هنگامى که ابر آن را از چشمها پنهان سازد.
33ـ سبقت اراده خدا بر همه چیز
ولکـن اقـدار الله عزوجل لاتغالب و ارادته لاترد , و تـوفیقه لایسبق.(33)
به راستـى که مقـدرات خـداونـد متعال, مغلـوب نشـــود واراده الهى مـردود نگـردد و چیزى بـر تـوفیق او پیشـى نگیـرد.
34ـ علت اصلى غیبت امام(ع)
واما عله مـا وقع مـن الغیبه فـان الله عزوجل قال: (( یا ایها الذین آمنوا لاتسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسئکم .(34)
امـا علت و فلسفه آنچه از دوران غیبت اتفـاق افتاده ( که درک آن براى شمـا سنگین است) آن است که خـداونـد در قـرآن فـرموده:(( اى مـومنان از چیـزهایـى نپـرسیـد که اگـر آشکـارتـان شـود, بـدتـان آیـد.))(35)
35ـ آگاهیهاى امام(ع)
انـا یحیط علمنـا بـانبـائکـم , و لایعزب عنـا شـىء مـن اخبـارکـم.(36)
علـم ودانـش مابه خبرهاى شما احاطه دارد وچیزى از اخبار شما بر ما پـوشیده نمى ماند.
36ـ دعاى فروان
اکثـر و الـدعا بتعجیل الفـرج فـان ذلک فـرجکـم.(37)
براى تعجیل فرج زیاد دعا کنید, زیرا همین دعا کردن, فرج و گشایش شماست.
37ـ سوال نامطلوب
فاغلقوا ابواب السوال عما لایعنیکم .(38)
درهـاى سـوال راازآنچه که مطلـوب شمـا نیست ببنـدیــد.
38ـ آخرین اوصیا
انـا خـاتـم الاوصیـاء و بـى یـدفع الله البلاء عن اهلـى و شیعتى . (39)
مـن آخـریـن نفـر از اوصیا هستـم, خـداوند به وسیله من بلا را از خانواده و شیعیانم بر طرف مى گرداند.
39ـ حجت خدا در زمین
ان الارض لاتخلـوا مـن حجه امـا ظاهـرا و مـا مغمـورا.(40)
زمیـن خـالـى از حجت خـدا نیست, یـا آشکـار است و یا نهان.
40ـ علمدار هدایت در هر زمان
کلما غاب علم بـدا علـم, و اذا افل نجم طلع نجـم.(41)
هرگاه علم و نشانه اى پنهان شـود, علم دیگرى آشکار گـــردد, و هــر زمان که ستاره اى افول کند , ستاره اى دیگر طلوع نماید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پى نوشت ها:
1ـ بحارالانوارج 53,ص 175.
2ـ همان,ج 53,ص 176.
3ـ بحارالانوار ج 53,ص 179.
4ـ همان,ج 53,ص 193.
5 ـبحارالانوار ,ج 53,ص 194.
6ـ همان,ج 53,ص 196.
7 ـ بحارالانوار,ج 53,ص 196.
8 ـ احتجاج طبرسى ج 1,ص 478.
9 ـ همان,ج 2,ص 478.
10 ـ مجمـوعه فـرمـایشـات حضـرت بقیه الله,ص 178.
11 ـ غیبت نعمانى ,باب 14,حدیث 67.
12 ـ بحارالانوار,ج 51,ص 4.
13 ـ بحارالانوار,ج 51,ص 5.
14 ـ همان,ج 53,ص 182.
15 ـ همان,ج 53,ص 182.
16 ـ بحارالانوار,ج 53,ص 190.
17 ـ همان,ج 53,ص 190.
18- غیبت شیخ طـوسـى,ص 176.
19ـ غیبت شیخ طـوسـى,ص 178.
20- همان,ص 172.
21- بحارالانوارج 53,ص 150.
22- احتجاج طبرسى ,ج 2,ص 499.
23- احتجاج طبرسى,ج 1,ص 474.
24- پیشین,ج 2,ص 474.
25- همان,ج2,ص 487.
26- همان,ج 2,ص 487.
27- همان,ج 2,ص 490.
28- فرمایشان حضرت بقیه الله,ص 170.
29- بحـارالانـوار ,ج 78,ص 380.
30ـ همـان,ج 78,ص 380.
31- همان,ج 78,ص 380.
32- بحارالانوار,ج 78,ص 380.
33- همان,ج 53,ص 191, چاپ ایران.
34- همان,ج 78,ص 380.
35- سوره مائده,آیه 101.
36- بحارالانوار,ج 53,ص 175.
37- کمال الدین صدوق ,ج 2,ص 485.
38- بحارالانوار ,ج 52,ص 92.
39- همان,ج 52,ص 30.
40- کمـال الـدیـن صـدوق,ج 2,ص 511.
41ـ بحـارالانوار,ج 53,ص 185.