جزییات جدید از امتیازات تعلق گرفته به شرکت سمگا |
?? اردیبهشت ???? | |
بخش خبری الف
پس از انتشار اطلاعات حمایتهای ویژه دولت از شرکت خصوصی تحت کنترل همکار مشایی در میراث فرهنگی (سمگا)، این شرکت پاسخی برای الف فرستاد و خواستار درج آن شد. از سوی دیگر چندین نفر از هموطنان نیز اطلاعات و اسناد جدیدی از رانتهای اختصاص یافته به شرکت سمگا را به دفتر الف ارسال کرده اند. الف ضمن تقدیم این اسناد به سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات (نهادهای نظارتی قوای قضائیه و مقننه و مسئولان قانونی پیگیری چنین مفاسدی)، در حال بررسی آنهاست تا چنانچه انتشار این اسناد، فضای عمومی کشور را برای توزیع کنندگان امتیازات دولتی، ناامن و عموم ملت را به پیگیری مبارزه با برخی ساختارهای معیوب توزیع کننده امتیازات دولتی دلگرم کند، این اسناد را نیز منتشر کند. ابتدا متن کامل پاسخ شرکت سمگا به گزارش الف و سپس بخش دیگری از مستندات این پرونده خبری را ملاحظه کنید. پاسخ شرکت سمگا به گزارش «رانتخواری بزرگ در شرکت خصوصی متصل به حلقه قدرت - ثروت»: مقام معظم رهبری در ابتدای سال 1390 در بیانات خود فرمودند (قریب به مضمون): « ... آنچه که در عرصهی مجموعهی مسائل کشور انسان مشاهده می کند، که در سال ?? باید ما آن را وجههی همت خودمان قرار بدهیم، این است که از جملهی اساسیترین کارهای دشمنان ملت ما و کشور ما در مقابلهی با کشور ما، مسائل اقتصادی است. ... سال جاری را که از این لحظه آغاز می شود، ما بایستی متوجه کنیم به اساسیترین مسائل کشور، و محور همهی اینها به نظر من مسائل اقتصادی است. لذا من این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری می کنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی می شوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم. ... » "شرکت سمگا" با تبعیت از سیاست های کلان کشور و قوانین جاری و فرامین ارزشمند مقام معظم رهبری همواره تلاش نموده است تا با تکیه بر کادر مدیریتی و با سابقه خود در حوزه گردشگری و در قالب یک مجموعه کاملاً تخصصی در راستای حقوق قانونی خانواده سهامداران عظیم و مردمی خود (با بیش از دویست هزار نفر) گام بردارد که با عنایت و لطف خداوند متعال و تلاش نیروهای انسانی مجرب، تاکنون بخشی از این تلاش ها به بار نشسته است. تاکید اصل 44 قانون اساسی مبنی بر واگذاری فعالیت هایی که امکان واگذاری آن به بخش خصوصی وجود دارد از یک سو و نیاز مبرم کشور به سرمایه گذاری و توسعه گردشگری از سوی دیگر موجب شد تا گروهی از متخصصین و مجربین حوزه های مالی و گردشگری اقدام به تاسیس شرکت سمگا و بانک گردشگری نمایند. بر این اساس برای اولین بار در حوزه گردشگری کشور یک مجموعه متخصص توانست نهادهای مالی و شرکت های سرمایه گذاری بزرگ کشور را به سمت صنعت گردشگری سوق دهد و در قالب یک کنسرسیوم، گامی بزرگ در راستای توسعه و رونق صنعت گردشگری بردارد. اینکه فروش سهام شرکت سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران به عنوان اولین شرکت سهامی عام گردشگری کشور ظرف مدتی کمتر از 4 روز به پایان رسیده است و اینکه فروش سهام سمگا با اقبال عمومی جامعه مواجه شده است، هم موجب افتخار ما و نشان از موفقیت گروهی است که برنامه ریزی تاسیس این شرکت را ظرف ماهها کار کارشناسی انجام داده اند و هم پشتوانه ای عظیم و مردمی برای این شرکت محسوب می شود که با داشتن دهها سهامدار بزرگ حقوقی و دهها هزار سهامدار حقیقی در چارچوب قوانین رسمی کشور در راستای توسعه گردشگری و آبادانی گام بردارد. لذا وارد نمودن اتهامات واهی به این مجموعه بزرگ و مردمی و تلاش برای ساختن چهره مخدوش برای مدیران این مجموعه که تجربه حاصل از سال ها فعالیت خود را در این شرکت در طبق اخلاص قرارداده اند، چنین تداعی می کند که حرکت جهاد گونه فعالان گردشگری برای تحقق "جهاد اقتصادی" - که همانا توصیه رهبر فرزانه انقلاب و زمینه ساز رونق و آبادانی این سرزمین است - دست آویزی شده است تا برخی از افراد با پرداختن مغرضانه به آن و معکوس نشان دادن واقعیت، به تسویه حساب های شخصی، سیاسی و یا جناحی خود بپردازند. این شرکت هیچ گونه رابطه ای اعم از سهامداری، مالی، سیاسی، حزبی، جناحی و امثال آن با هیچ فرد یا گروهی خصوصاً مقامات دولتی نامبرده در خبر سایت الف نداشته و خود را وامدار و بدهکار هیچ فرد و گروهی نمی داند. در راستای حمایت دولت از تاسیس شرکتهای سهامی عام و مشارکت مردمی، در مراسم آغاز پذیره نویسی سهام شرکت سمگا آقایان مشایی و بقایی ریاست و قائم مقام وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دعوت و در یک حرکت نمادین هر یک از آنها یک سهم پنج میلیون ریالی معادل پانصد هزار تومان (حداقل سهام برای هر فرد حقیقی) خریداری کردند که در همان روز این دو سهم از طرف ایشان با هدف کمک به تعاونی مسکن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به این تعاونی اهدا شد. این موضوع طی خبری با عنوان "واگذاری سهام موسسه گردشگری به تعاونی مسکن سازمان میراث فرهنگی" در تاریخ 88.2.19 در خبرگزاری میراث آریا (www.chtn.ir) درج گردیده است. درخصوص کلی گویی های صورت گرفته در مورد واگذاری 1258000 متر مربع زمین به این شرکت، لازم به ذکر است که دولت هیچ مصوبه ای در زمینه واگذاری زمین به شرکت سمگا نداشته است. آنچه که در دور دوم سفرهای استانی هیأت دولت تصویب گردید، ساخت 6 مجموعه بزرگ تفریحی و تفرجگاهی در 6 نقطه از تهران بوده است که در این راستا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران اقدام به اعلام موضوع به سرمایه گذاران نمود و شرکت سمگا به عنوان یکی از سرمایه گذاران برای حضور در این طرح ها اعلام آمادگی نمود که در همین راستا سرمایه گذاران دیگری نیز برای این پروژه ها اعلام آمادگی نمودند و پس از بررسی پیشنهادات، شرکت سمگا برای پروژه تفریحی- گردشگری پارک جنگلی و سرمایه گذاران دیگری برای سایر پروژه ها انتخاب شدند. در این خصوص دولت مکلف به تأمین زمین برای اجرای این پروژه ها گردید که با توجه به آنکه زمین مورد نظر برای پروژه مربوط به سمگا در اختیار شهرداری بود، مقرر شد این زمین پس از طی مراحل قانونی "با حفظ مالکیت دولت" و صرفاً در قالب بهره برداری و "با پرداخت هزینه های اجاره سالیانه و عوارض شهرداری" برای مدت زمان مشخص به شرکت سمگا واگذار شود. در این خصوص شرکت سمگا بدون عقد هرگونه قرارداد و در راستای توسعه صنعت گردشگری با صرف هزینه های سنگین اقدام به انجام مطالعات و طراحی برای این پروژه نمود تا از این طریق خدمتی به شهر تهران به عنوان پایتخت کشور نموده و مجموعه ای تفریحی در شأن مردم تهران ساخته شود. علیرغم آنکه پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی چندین پروژه تفریحی در دست اقدام بود، متأسفانه در حال حاضر کلان شهر تهران فاقد هر گونه مجموعه مناسب تفریحی در مقیاس شهری تهران بوده و برخوردهای مغرضانه با اهداف نخ نما شده و در پوسته جلوگیری از رانت خواری و پایمال شدن بیت المال موجب فضا سازی های غیرمرتبط گردیده که در عمل مانع از تحقق چنین پروژه های ضروری می شود. بر اساس مستندات مستدل و اسناد قابل ارائه کلیه اقدامات صورت گرفته در این پروژه از ابتدا تا کنون با رعایت کامل قوانین جاری بوده و جای هیچ گونه شائبه و شبهه ای وجود ندارد. طبق مصوبه سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری و طرح تهیه شده، سرمایه گذار تنها می تواند مساحتی کمتر از 8 درصد از پارک جنگلی را برای ایجاد فضاهای تفریحی، شهربازی و پارک آبی پیش بینی و اجرا نماید و مابقی زمین مورد نظر نه تنها در همان وضعیت فعلی یعنی جنگل بایستی محافظت شود، بلکه سرمایه گذار مکلف است تا نسبت به کاشت 8 هکتار جنگل، واکاری درخت ها، اصلاح سیستم آبیاری و تامین منابع آب بدون دریافت هر گونه هزینه ای اقدام نماید. ضمن آنکه بر اساس برآورد به عمل آمده میزان سرمایه گذاری در فاز اول این پروژه بالغ بر دو هزار میلیارد ریال می باشد که بدون تردید نقش بسزایی در ایجاد کار و اشتغال زایی برای جوانان کشور خواهد داشت. متاسفانه علیرغم گذشت بیش از 20 ماه از تصمیم مذکور، تا کنون زمین مورد نظر در اختیار شرکت سمگا قرار نگرفته است. پروژه هتل فرودگاه امام خمینی (ره) پروژه ای است که قرارداد آن در تاریخ 88.1.16 پیش از تأسیس شرکت سمگا بین شرکت گسترش هتل های لوتوس پارسیان و شرکت مادر تخصصی فرودگاههای کشور و اداره کل فرودگاه بین المللی امام خمینی (ره) منعقد شده است و کلنگ شروع به ساخت آن توسط وزیر وقت راه و ترابری به زمین زده شده بود. لیکن بنا به دلایل متعدد، این پروژه مدتها متوقف مانده بود که شرکت سمگا به عنوان یک شرکت تخصصی با پشتوانه بانک ها و موسسات مالی سهامدار خود در قالب یک کنسرسیوم و در قالب احیای قرارداد موجود با شرکت گسترش هتل های لوتوس پارسیان وابسته به بانک پارسیان به این پروژه ورود نمود. جای بسی تأسف است که علیرغم آنکه این پروژه به عنوان اولین پروژهB.O.T (که در آن سرمایه گذار اقدام به ساخت یک مجموعه در زمینی می نماید که در تملک خود نیست و پس از پایان ساخت و بهره برداری از مجموعه ساخته شده در مدت زمانی معین، مجموعه ساخته شده را به همراه زمین مورد استفاده به دولت منتقل می نماید) در گردشگری کشور به اجرا درآمده است و علیرغم آنکه برای اولین بار برند بین المللی و معتبر Accor استاندارد این پروژه که در گلوگاه ورودی کشور ایجاد شده است را تایید و تضمین نموده است و نیز علیرغم آنکه این پروژه با توجه به موقعیت مکانی خود نقشی کلیدی در ضریب امنیت ملی کشور دارد، اهداف نخ نما شده دوستان موجب "رانتی" جلوه دادن چنین پروژه ملی گردد. ما به عنوان یک شرکت سرمایه گذاری همواره آمادگی داریم تا پس از تامین هزینه های مستند انجام شده، این رانت! را به هر کس که بفرمایید واگذار نماییم. منبع تمامی اطلاعات ارائه شده در خبر تهیه شده از سوی سایت الف، وب سایت شرکت سمگا و وب سایت بانک گردشگری بوده است که مدتهاست این اخبار برای عموم علاقه مندان در دسترس بوده و هست. لذا نیاز نیست تا مدیران این سایت برای جمع آوری اطلاعات بیشتر، اقدام به فراخوان عمومی نموده و از مردم استمداد نمایند. بهترین منبع و شفاف ترین منبع در این خصوص وب سایت شرکت سمگا (www.semega.ir) و وب سایت بانک گردشگری (www.tourismbank.ir) بوده و کلیه علاقه مندان می توانند برای کسب اطلاعات صحیح، غیر مغرضانه و تکمیلی و تصاویر پروژه ها به این وب سایت ها مراجعه نمایند. بدون تردید وجود تصاویر بازدید مقامات دولتی از پروژه ها به معنای وابستگی سیاسی یا جناحی این شرکت به آنها نبوده، بلکه از باب احترام به دولتمردان در وب سایت بسیاری از شرکتها مرسوم می باشد. شرکت سمگا با به کار گیری جوانان توانمند و تحصیل کده و با تشکیل تیم های مدیریتی و اجرایی تخصصی و بدون هر گونه وابستگی سیاسی یا حزبی توانسته است ظرف مدت کوتاهی به موقعیتی مناسب در صنعت گردشگری کشور دست یافته و به عنوان اولین عضو ایرانی از بخش خصوصی کشور به عضویت سازمان جهانی جهانگردی UNWTO در آید که بدون تردید عضویت در بالاترین مرجع گردشگری جهان جز با تکیه بر توانمندی های مدیریتی، نیروهای انسانی و برنامه های اصولی قابل دستیابی نبود. با توجه به آنکه مجموعه های بزرگ مالی، سرمایه گذاری و از آن مهمتر مردم عزیز کشورمان به این مجموعه اعتماد کرده اند و همچنین با عنایت به آنکه سهام این شرکت در فرابورس عرضه شده است و امکان خرید و فروش سهام آن برای تمامی مردم عزیز کشورمان وجود دارد، بدیهی است که این رشد و این اعتماد عمومی برای همگان قابل تحمل نباشد و عکس العمل های این چنینی البته ناگزیر خواهد بود. از جناب آقای نماینده محترم (که خود را بطور مشخص در پایان خبر سایت الف و در قالب تذکر معرفی نموده اند) بابت معرفی شرکت سمگا و هیات مدیره مجرب آن تشکر و قدردانی به عمل می آوریم. آن گونه که در سوابق هیات مدیره این شرکت مشخص است، تمامی این افراد دارای تجربه های بزرگ در پست های حساس و کلیدی بوده اند و هم اکنون نیز دارای مسؤولیت های بسیار مهم در بخش اقتصادی کشور هستند که وجود این نیروها به عنوان هیات مدیره برای شرکت سمگا یک فرصت طلایی بوده و به عنوان یکی از اصلی ترین سرمایه های این شرکت در پیشبرد اهداف تعیین شده می باشد. بدون تردید جایگاه فعلی سمگا در گردشگری کشور مرهون نیروهای انسانی مجرب، کارکنان خدوم و زحمتکش، کارشناسان خبره و هیات مدیره ای این چنین توانمند می باشد. آنگونه که رییس هیات مدیره سمگا نیز در پاسخ به خبرنگار وابسته اعلام کرده اند، کافی بود تا ابهامات موجود از طریق مستند از مسؤول اجرایی شرکت یعنی مدیر عامل سؤال می گردید و در صورت عدم پاسخگویی، اقدامات بعدی انجام می پذیرفت. این رویکرد غیر حرفه ای بیانگر آن است که پرداختن به این شرکت و بیان ادعاهای دروغین با اهدافی مشخص صورت گرفته است. در پایان اعلام می دارد که شرکت گروه سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری ایران - سمگا از طریق مراجع ذیصلاح قضایی برای احقاق حقوق و اعاده حیثیت خویش و سهامداران گرامی خود در قبال اتهامات واهی و بی اساس وارده اقدام نموده است و موضوع را به طور جدی پیگیری می نماید. توضیح سردبیری الف: مقدمه: گزارشی که می خوانید، صرفا جنبه های اقتصاد سیاسی موضوع امتیازات تعلق گرفته به شرکت سمگا را در برمی گیرد. از نگاه الف، انحرافات عقیدتی که به برخی افراد دولتی نسبت داده می شود، به موضوع مورد بحث در این گزارش خبری و نیز افراد دیگر نام برده شده در آن ارتباط ندارد. از بینندگان عزیز نیز تقاضا می شود، ذیل گزارش به حیطه عقیدتی افراد نام برده شده در این شرکت خصوصی وارد نشوند. اساسا، الف، مشکل توزیع امتیازات ویژه را در ساختار توزیع کننده امتیاز و مناسبات نامناسب دولتی می داند. ***
به دنبال دریافت توضیحات شرکت سمگا و کلی گویی خواندن گزارش الف درباره حمایتهای رانتی دولت از این شرکت، جزییات بیشتری از حمایت ها و رانت های سیاسی تعلق گرفته به این شرکت و نیز تخلفات حقوقی صورت گرفته در جریان پروژه لویزان که به لغو این قرار منتهی شده، حمایت موسسه دولتی تحت مدیریت آقای بقایی از سمگا و جزییات بیشتری از پروژه اختصاص زمین رایگان به شرکت خصوصی سمگا و نیز قرارداد شرکت سهامی فرودگاه ها با سمگا را منتشر می کند. جزییات تخلفات حقوقی در ماجرای واگذاری زمین مجانی به شرکت سمگا به شرح زیر است: به موجب تصویب نامه شماره 99677.43084 مورخ 88.5.18 هیات وزیران در دور دوم سفرهای استانی مقرر گردید 6 منطقه نمونه گردشگری و مرکز تفریحی در استان تهران تعیین و اقدامات مربوط به احداث آنها آغاز شود. همچنین براساس تصمیم نامه شماره 99721/43084 مورخ 88.5.18 ریاست جمهوری، چهل و چهار منطقه در استان تهران به عنوان مناطق نمونه گردشگری تعیین گردیدند. به موجب بند(3) مصوبه پنجمین جلسه کارگروه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران در تاریخ 88.8.9 کلیات طرح احداث مجموعه تفرجگاهی در منطقه شهید بابایی توسط شرکت سرمایه گذاری میراث فرهنگی و گردشگری (سمگا) به تصویب رسید. همچنین در بند (6) مصوبه کارگروه نامبرده مورخ 88.6.10 کلیات طرح احداث پارک بزرگ و تفرجگاه مردمی در شهر تهران از محل اراضی تحت مالکیت سازمان مسکن و شهرسازی توسط شرکت سمگا مصوب گردید. سپس مدیر کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران طی نامه شماره 9945/88/67 مورخ 88.8.24 عنوان رییس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور ضمن ارسال مدارک و مستندات در خصوص طرح مورد نظر درخواست اعلام نظر مینماید. رییس وقت سازمان در پی نوشت مورخ 88.8.26 (سه شنبه) موضوع را دارای ""فوریت و اهمیت"" ذکر نموده و دستور اقدام در حداقل زمان ممکن و تا پایان هفته را میدهد (یعنی حداکثر تا دو روز کاری). در تاریخ 88.12.25 مسئولین سازمان به همراه استاندار تهران و مدیر عامل سمگا طی صورتجلسه ای اختصاصی 125.88 هکتار از اراضی پارک لویزان برای اجرای طرح مجموعه تفرجگاهی شرق تهران براساس نظریه فنی کمیته مشترک را به شرکت سمگا تصویب مینمایند. فارغ از این جلسه، حضور استاندار تهران در جلسات دیگر شرکت خصوصی سمگا - همانند نشست این شرکت خصوصی با یک شرکت ترکیه ای – قابل توجه است. حداقل مشکل چنین حضورهایی، ترجیح و رانت سیاسی تعلق گرفته به این شرکت از طرف مقامات دولتی است. حضور و سرکشی مکرر آقای مشایی نیز به همین ترتیب نشان دهنده رانت سیاسی تعلق گرفته به این شرکت و ترجیح آن به سایر شرکت های خصوصی فعال در عرصه های مختلف است. با بررسی تصویب نامه هیات وزیران نکات زیر مورد توجه هیات های نظارتی قرار گرفت: الف- در این تصویب نامه ها به جنگل لویزان به عنوان یکی از مناطق گردشگری اشاره نشده بود. ب- در مکاتبات اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران و شرکت سمگا به سه مصوبهی کارگروه میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان تهران در تاریخهای 88.6.10 و 88.6.21 و 88.8.9 اشاره شده بود. اما همان گونه که شرح داده شد در این تصویب نامهها اشارهی مستقیمی به پارک جنگلی لویزان نشده بود، و در تصویب نامهی مورخ 88.6.21 نیز در بندهای (2) و (3) پیشبینی شده موضوع درخواست شرکت سمگا به سازمان جهاد کشاورزی استان ارسال گردد تا در کمیسیون مواد (31) و (32) مطرح شود. اصولا پروندههای موضوع مواد یادشده مربوط به واگذاریهایی است که مشمول ممنوعیت ماده(2) آیین نامه اجرایی لایحه واگذاری اراضی نیستند و اجرای طرح مدیریت بهرهوری منطقهای جنگلی مانند لویزان موضوعا خارج از شمول مواد یادشده بوده و مشمول ماده(3) قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع است. بنابراین دستکم استناد این تصویب نامه وجهی نداشته و تصویب نامههای هیات وزیران نیز تنها مجوز کلی جهت احداث مناطق و مراکز گردشگری ارایه میکرد. |
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:59 صبح )
آقای حبیب کاشانی! مارادونا از شما حزب اللهی تر است
نویسنده وبلاگستان آرمانشهر در وبلاگش نوشت:
روز 13 اردیبهشت، جزو کسانی بودم که به انگیزه فرو کردن پرچمهای کشور بحرین در دوربینهای شبکه العربیه، در استادیوم آزادی حاضر شده بودم. از برخورد خشن شرطه های سعودی، ببخشید برادران نیروی انتظامی، با بچه هایی که شعار «لبیک یا حسین» می دادند در این دو سه روزه زیاد گفته شده است. اما به نظر من، دردناکتر از برخورد نیروی انتظامی با بچه ها، برخورد باشگاه پرسپولیس با بچه ها بود که نمی دانم چرا آنطور که باید و شاید به آن پرداخته نمی شود. به خدا دردناکتر از باتوم هایی که بر بدن بچه ها نشست، شعارهای «سیاسی برو بیرون»، «... خل برو بیرون»، «ببر بیرون ... کشو!» و از این سنخ شعارهای مستهجن بود که تحت تاثیر جوی که لیدرهای پرسپولیس ایجاد کردند از سوی دسته ای از هوداران پرسپولیس، خطاب به بچه ها سر داده می شد و بنده بالشخصه مدیر باشگاه پرسپولیس را به خاطر فحشهایی که خوردم حلال نمی کنم.
بنده از یک ساعت و نیم قبل از شروع بازی، در ورزشگاه بودم. تا دقایقی قبل از شروع بازی، تعامل طرفداران حرفه ای پرسپولیس با بچه هایی که عموما اولین بارشان بود به استادیوم می آمدند، تعامل خوبی بود و این جو می توانست ادامه پیدا کند. اما دقایقی قبل از شروع بازی، یکی از لیدرهای پرسپولیس، رفت بالای منبر که ما امروز آمده ایم که فقط تیم مان را تشویق کنیم و فوتبال ببینیم و اینجا جای سیاست نیست و شروع کرد به ترساندن تماشاچیان از خطرهای موهومی که می تواند سیاسی کردن بازی برای تیم شان داشته باشد. با قطعیت می توانم بگویم لیدرها نقش پررنگی در ایجاد دو دستگی در تماشاگران ایفا کردند و کار را به جایی کشاندند که با شعارهای «سیاسی برو بیرون» علیه ما شروع شد و با فحاشی های «ک» دار ادامه پیدا کرد. فحاشی هایی که عکس العمل ما به آنها اغماض، سکوت و لبخند بود.
نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم این است که امکان ندارد از قبل بین مسئولان باشگاه پرسپولیس و لیدرها، در مورد اینکه چه واکشنی به حضور ما در ورزشگاه نشان داده شود، هماهنگی صورت نگرفته باشد. به طور حتم، لیدرها، با هدایت مدیریت باشگاه و حتی فدراسیون فوتبال، چنین دو دستگی مفتضحی را جلوی دوربینهای بیگانه به راه انداختند. می خواهم بگویم آقای حبیب کاشانی! مدیر باشگاه پرسپولیس، بسیجی و رزمنده محترم! مبلغ ناچیزی جریمه مالی، که شاید به اندازه مبلغ قرارداد سالانه یکی از بازیکنان تیمت هم نمی رسید، ارزشش را نداشت که دل آل سعود جنایتکار را شاد کنی. به شما و آن لیدرهای میهمان نواز و مودبتان که فکر می کنند خیلی روشنفکر و همه چیز دانند توصیه می کنم بنشینید و مستند «مارادونا» را ببینید تا از این حرفتان که فوتبال جای سیاست نیست کمی خجالت بکشید.
در دنیایی که هواداران آژاکس آمستردام با پرچم اسرائیل به تشویق تیم شان می پردازند و طرفداران رقبای این تیم با پرچم حماس و فلسطین به ورزشگاهها می آیند، بیخود قانون را به رخ ما نکشید. مگر همان ورزشکاران (امروز اخراج شده) تیم ملی بحرین نبودند که به دستور آل خلیفه، مجبور شده بودند بعد از برد مقابل تیم ایران، پرچم عربستان را دور زمین بگردانند؟ واکنش فیفا چه بود؟ و اساسا اگر قرار بود در برابر قداره بندان عالم، اینقدر قانون مهم باشد، امام خمینی، اقدام صد در صد غیرقانونی تسخیر لانه جاسوسی را «انقلابی بزرگتر از انقلاب اول» نمی نامید.
گیرم که بر اساس توهم هایتان، فیفا تیم تان را شش سال از حضور در بازیهای بین المللی محروم می کرد، که نمی کرد، باشگاه پرسپولیس که هیچ، تیم ملی هم فدای فقط یکی از حسینیه هایی که در بحرین با خاک یکسان شدند. پس از هیئت رفتنها و زنجیر زدنهمایمان برای امام حسین، چه درسی گرفته ایم که حاضر نیستیم حتی از تیم محبوبمان، ذره ای برای عزت اسلام و شیعه، مایه بگذاریم؟
یک گله هم بکنم از دوستان خودم. در روز 13 اردیبشهت، شاید حدود 15 هزار نفر هم به تماشای بازی نیامده بودند. در کل شهر 12 میلیونی تهران، آیا 10 هزار نفر بچه حزب اللهی هم پیدا نمی شد که به ورزشگاه بیایند؟ اطمینان دارم اگر چنین جمعیتی آمده بود، نه نیروی انتظامی می توانست بچه ها را تار و مار کند و نه در ورزشگاه، چنین جوی علیه ما درست می شد. آخر نمود دلسوزی شما برای بحرین را در کجا باید ببینیم؟ در حضور 100 نفره مقابل سفارت بحرین در لحظات تحویل سال؟ در حضور پررنگتان در ورزشگاه آزادی؟ در راهپیمایی های در پیت و بی رمق بعد از نماز جمعه؟ در کجا؟
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:52 صبح )
بزرگترین خیانت برخی داخلی ها به بیداری اسلامی
1- باتوجه به آغاز موج بیداری اسلامی در منطقه، انقلاب اسلامی فرصتی طلایی جهت گسترش مرزهای اعتقادی خود به دست آورده است. فرصتی که در طول 32 سال گذشته تصور آن هم محال به نظر میرسید!
فرصتی که استفاده موثراز آن تحقق وعده حضرت امام(رضوانالله تعالی علیه) در خصوص غلبه مستضعفین بر مستکبران در قرن حاضر را به دنبال خواهد داشت.
2- در چنین شرایطی چشم دوستان جدید و دشمنان قدیم انقلاب اسلامی به جمهوری اسلامی دوخته شده است! امروز دوستان جدید انقلاب اسلامی در تونس، مصر، یمن، بحرین و... منتظر ایدهها و تفکراتی هستند که راه را برای تشکیل حکومتهای دینی در این سرزمینها هموار کنند و این تفکرات بایستی از پایگاههای انقلاب اسلامی در جهان یعنی جمهوری اسلامی به مخاطبان و جویندگان حق و حقیقت ارائه و ارسال شود.
3- انجام این مهم جز با تمرکز تمامی قوا بر انجام این رسالت تاریخساز ممکن نیست و تمرکز تمامی تواناییهای نظام در صورتی امکانپذیر خواهد بود که فضای داخل نظام در آرامش و ثبات و اتحاد قرار داشته باشد.
4- در چنین شرایطی که پیمودن خط اصلی نظام - که خط امام و رهبری است - یگانه راه برقراری ثبات و آرامش و هماهنگی در کلیه ارکان نظام محسوب میشود، پیمودن مسیرهای انحرافی، باز کردن دکانهای جدید اعتقادی، زدن سازهای ناکوک و مخالف و هرگونه تخطی از سیاستهای ابلاغی رهبری نظام، بزرگترین خدمت به شیطان بزرگ و جبهه جهانی باطل محسوب میشود. امروز دیگر زمانی نیست که افراد و اشخاص از صبر و تحمل و سعهصدر رهبری نظام سوءاستفاده کرده و با ارتکاب برخی رفتارها توجه نظام را برهم زده و مانع از تمرکز تواناییهای نظام برای هدایت موج بیداری اسلامی شوند! تا همین امروز هم فرصتهای بسیاری از دست رفته و دیگر زمان و جای تعلل و درنگ نیست!
5- یادمان باشد فرمایش حضرت امام را که فرمود: «اگر امروز به دلیل عملکردهای غلط ما اسلام و جمهوری اسلامی سیلی بخورد دیگر امکان بلند شدن از جای خود را نخواهد داشت.» خدا نکند کسی از مسئولان نظام در نواختن این سیلی به گونه اسلام و انقلاب اسلامی مشارکت داشته باشد!
بازتاب های یک بازگشت
اخبار انتخاباتی این هفته تحت تأثیر جریانات داخلی اصولگراها به ویژه بازگشت آقای احمدی نژاد به هیأت دولت قرار داشت. نحوه انعکاس این خبر مهم در روزنامه های دوشنبه 12/2 شاید پاسخ مهمترین پرسشی باشد که در این خصوص مطرح است. چه کسانی ماجرای اخیر را رقم زدند؟
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:49 صبح )
روی این دیوار یادگاری ننویسید !
توافقنامه آشتی ملی فتح و حماس که روز پنج شنبه 15 اردیبهشت ماه - 5 می 2011- در قاهره به امضای محمود عباس و خالد مشعل رسید، اگرچه استقبال گرم و پرشور مردم فلسطین به ویژه ساکنان دو منطقه کرانه باختری و نوار غزه را در پی داشت و در جهان اسلام با عنوان «اولین دستاورد انقلاب های اسلامی منطقه» برای فلسطین از آن یاد شد و حتی وزارت امور خارجه کشورمان، این توافقنامه را «گام مثبت و مبارکی در جهت تحقق اهداف تاریخی مردم مظلوم فلسطین» دانسته و از آن استقبال کرد، اما در این میان «حلقه مفقوده» و «نکته ناگفته»ای وجود دارد که با توجه به آن، می توان و باید گفت این توافقنامه چیدمان بازسازی شده ای از معاهده ننگین «کمپ دیوید» و ترجمان بزک شده ای از پیمان «اسلو» است. چرا...؟!
1- توافق بین دو گروه اصلی فلسطین با دو دیدگاه و استراتژی متضاد نسبت به آینده فلسطین امضاء شده است و هر دو گروه فتح و حماس در سند توافقنامه بر استراتژی اعلام شده خود تاکید ورزیده اند. این در حالی است که فتح و حماس از 4 سال قبل به علت- و فقط به علت- تفاوت نزدیک به تضاد دیدگاه ها و استراتژی های خود در مبارزه با اسرائیل از یکدیگر جدا شده بودند و این جدایی علاوه بر چالش های گسترده سیاسی، با درگیری های نظامی فراوانی نیز همراه بوده است.
گروه فتح به رهبری تحمیلی و غیرقانونی محمود عباس- ابو مازن- نه فقط بر جعلی بودن رژیم اشغالگر قدس و ضرورت حذف آن از جغرافیای سیاسی منطقه اصراری نداشت بلکه تشکیل یک دولت فلسطینی در بخشی از سرزمین های اشغالی بعد از جنگ 6 روزه ژوئن 1967 را، صرفا از طریق مذاکره دنبال می کرد و هرگونه برخورد نظامی با رژیم صهیونیستی را از استراتژی مبارزاتی خود کنار گذاشته بود.
گفتنی است که ابومازن- محمود عباس- یک بهایی ایرانی تبار و از نوادگان عباس افندی است که خانواده وی چند دهه قبل- در دوران ناصرالدین شاه قاجار- و در پی شکست فتنه بابی ها به «حیفا» در فلسطین کوچ کرده بودند. مقامات اسرائیلی محمود عباس را به چشم یک دوست نگریسته و می نگرند. دوستی که به گفته زئیف شف- ژنرال بازنشسته ارتش صهیونیستی و یکی از استراتژیست های اسرائیلی- سرلشگر وفاداری است و تنها عیب او، آن است که «لشگر» ندارد.
و اما جنبش حماس- حرکت مقاومت اسلامی فلسطین- یک جنبش سیاسی- نظامی است که در سال 1987 از سوی شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی و محمد طاها و در جریان انتفاضه اول فلسطین تشکیل شده که «نابودی اسرائیل» و «محو کامل رژیم صهیونیستی» را به عنوان یک خط استراتژیک غیرقابل تغییر در اساسنامه خود دارد و تاکنون بر همین اساس حرکت کرده است.
در ماده نهم از فصل دوم اساسنامه حماس آمده است؛ «پایین کشیدن پرچم باطل، سیطره بر آن و بیرون راندنش، جهت برقراری حاکمیت حق و بازستاندن سرزمین های غصب و اشغال شده و پخش اذان از سر گلدسته های مساجد به منظور اعلام تأسیس دولت اسلامی به منظور بازگشت مردم (آواره) به دیار و کاشانه خود و بازگرداندن همه چیز به جای صحیح خود، هدف ماست و خداوند متعال تنها یار و یاور حقیقی است.»
و در ماده یازدهم تأکید شده است؛ «جنبش مقاومت اسلامی عقیده دارد که سرزمین فلسطین تا روز قیامت موقوفه اسلامی است و به همه نسل های مسلمانان تعلق دارد و چشم پوشی از آن یا بخشی از آن به هیچ وجه مجاز نیست.»
در ماده سیزدهم همین میثاق نامه- اساسنامه- درباره طرح ها و راه حل های احتمالی آمده است؛ «طرح ها و آنچه راه حل های مسالمت آمیز و سمینارهای بین المللی برای حل و فصل قضیه فلسطین نامیده می شود، با عقیده جنبش مقاومت اسلامی در تضاد است، زیرا چشم پوشی از جزئی از فلسطین به معنای چشم پوشی از بخشی از دین است.»
همانگونه که ملاحظه می شود ماهیت دو گروه فتح و حماس نه فقط با یکدیگر متفاوت است، بلکه این تفاوت در حد «تضاد» است، از این روی، امضای توافقنامه آشتی میان دو گروه یاد شده، چنانچه هر یک از آنها بر حفظ دیدگاه و استراتژی خاص خود اصرار و تأکید داشته باشند، به یک شوخی شبیه بوده و ناممکن است.
2- محمود عباس، بعد از امضای توافقنامه آشتی و در یک کنفرانس خبری مشترک با خالد مشعل، ضمن ابراز خشنودی از این توافقنامه می گوید؛ «تاکنون به هر مسئول اسرائیلی که می گفتیم چرا مذاکرات صلح- بخوانید سازش ذلت بار- را ادامه نمی دهید؟ می گفتند با چه کسی مذاکره کنیم؟ فلسطینی ها جدای از یکدیگر هستند و در میان آنها شکاف عمیقی وجود دارد.»
آنچه محمود عباس از قول مقامات صهیونیستی نقل می کند، صحت دارد ولی نه آنکه اسرائیلی ها نگران اختلاف فلسطینی ها باشند! بلکه از آن روی که مذاکره با ابومازن را «مذاکره با خود»! می دانستند و به گفته اسحاق رابین، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی، «اسرائیل با محمود عباس اختلاف جدی و غیر قابل عبوری ندارد که از طریق مذاکره با او در پی حل آن باشد! مشکل اسرائیل، حماس است که محو کامل اسرائیل را دنبال می کند».
دقیقا به همین علت بود که اسرائیلی ها، از یکسو بر ضرورت مذاکره تاکید می ورزیدند و از سوی دیگر، هرگاه مذاکرات با ابومازن به نقطه پایانی- با حفظ منافع اسرائیل- نزدیک می شد، بهانه ای تراشیده و مذاکره را متوقف می کردند، چرا که می دانستند توافق با ابومازن به معنای «توافق اسرائیل با خود» است و محمود عباس از سوی انتفاضه که مشکل اصلی رژیم صهیونیستی است، نمایندگی و اختیاری ندارد که پای میز مذاکره خرج کند.
اکنون به بخش دیگری از اظهارات محمود عباس بعد از امضای سند توافقنامه آشتی با حماس توجه کنید. او می گوید «اما امروز- یعنی بعد از امضای توافقنامه- مقامات اسرائیلی با زبان دیگری حرف می زنند و می گویند؛ ابومازن باید میان ما و حماس یکی را انتخاب کند و ما تاکید می کنیم که با حماس برادر هستیم. بنابراین حماس بخشی از ملت فلسطین است و شما اسرائیلی ها طرف مذاکره کننده ما هستید» توجه می کنید که ابومازن از مشارکت با حماس در مذاکرات به قول خودش صلح- سازش- با اسرائیل سخن می گوید، یعنی می کوشد آرزوی دیرینه و بر زمین مانده اسرائیل را برآورده کند و حماس را به شکارگاه رژیم صهیونیستی بکشاند! و در ادامه می گوید «نتانیاهو باید میان شهرک سازی و صلح یکی را انتخاب کند»!
در این فراز از اظهارات ابومازن که طی چند روز اخیر بارها تکرار شده است دقت کنید! «شرط سازش با اسرائیل توقف شهرک سازی است»! و این فراز را با چه پز انقلابی! و فیگور وطن دوستانه نیز بر زبان می آورد؟! استراتژی اعلام شده حماس نابودی رژیم صهیونیستی و محو کامل آن از نقشه جغرافیای سیاسی منطقه بوده و هست ولی متحد جدید حماس سعی دارد این آرمان بلند را با توقف شهرک سازی مبادله کند!! یعنی «یاقوت» فراتر از قیمت را با «خرمهره» بی قیمت. این معامله - بخوانید نامعادله- که دیگر نیازی به مذاکره ندارد! دارد؟!
تا اینجا روند توافقنامه آشتی نه فقط به نفع اسرائیل است بلکه هدیه بزرگی برای رژیم صهیونیستی است که از طریق معاهده کمپ دیوید و پیمان «اسلو» نیز خواب آن را هم نمی دید.
3- اما، از سوی دیگر خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در همان کنفرانس خبری اگرچه از پایداری و اعتقاد تشکیلات متبوع خود بر اصول از قبل اعلام شده تاکید می ورزد ولی به عنوان نماینده حماس در امضای توافقنامه آشتی، سخنانی بر زبان می آورد که نگران کننده است و از افتادن حماس در میدان بازی مشترک آمریکا، اسرائیل و سران خودفروخته عرب با نمایندگی ابومازن حکایت می کند. مشعل ضمن ابراز خرسندی از آشتی و اتحاد با فتح و پر شدن شکاف فیمابین دو گروه اصلی فلسطینی، می گوید؛ «ما از مادرید تاکنون، 20 سال است که برای دستیابی به صلح هزینه می دهیم، اما به خاطر اینکه اسرائیل همه طرح ها را رد می کند و ادعا می کند که خواهان صلح است، به نتیجه نمی رسیم، و همه اینها ایجاب می کند که مصر و اتحادیه عرب و همه سازمان ها یک استراتژی جدید را برای مجبور کردن اسرائیل جهت اعتراف به حقوق ما در پیش گیرند»!
اظهارات خالد مشعل به وضوح از تغییر استراتژی حماس در برخورد با رژیم اشغالگر قدس و عبور از اساسنامه این جنبش اسلامی- انقلابی حکایت می کند. زیرا مطابق اساسنامه حماس که همواره نیز به آن پایبند بوده است، «سرزمین فلسطین تا روز قیامت موقوفه اسلامی است و... چشم پوشی از آن یا بخشی از آن به هیچ وجه مجاز نیست.»
خالد مشعل که تا قبل از توافقنامه آشتی با فتح، خواستار تشکیل دولت اسلامی حاکم بر تمامی سرزمین فلسطین بود در پاسخ به خبرنگار روزنامه عرب زبان و سعودی شرق الاوسط که با تعجب از آمادگی حماس برای صلح با اسرائیل پرسیده بود، می گوید؛ «ما دنبال به دست آوردن حقوق ملت فلسطین هستیم و هنگامی که توانستیم کشور مستقل فلسطین را تشکیل بدهیم، درباره صلح با اسرائیل سخن خواهم گفت»! تشکیل دولت مستقل فلسطین! یعنی به رسمیت شناختن رژیم اشغالگر قدس و تن دادن به ذلت سازش با قاتلان زن و مرد و کودک مظلوم فلسطینی.
در اوایل دهه 70 میلادی، یاسر عرفات برای سخنرانی به مجمع عمومی سازمان ملل متحد رفته بود. ابوعمار هنگام سخنرانی شاخه ای زیتون در یک دست و تفنگی در دست دیگر داشت و اعلام کرد شاخه زیتون به نشانه صلح و تفنگ سمبل مقاومت ماست. روز بعد، یکی از سناتورهای آمریکایی گفته بود؛ هنگامی که شاخه زیتون را در دست ابوعمار دیدم، فهمیدم که تفنگ او نیز فشنگ ندارد!
4- تا اینجا معلوم می شود که در توافقنامه آشتی فتح و حماس کلاه گشادی بر سر حماس رفته است و ابومازن نه فقط از مواضع سازشکارانه فتح کمترین تنازلی نداشته است، بلکه جنبش حماس را از مواضع انقلابی و اسلامی قبلی پایین کشیده و به نفع اسرائیل با خود همراه کرده است.
گفتنی است بعد از امضای توافقنامه و اظهارات خالد مشعل که آشکارا در تناقض با اساسنامه حماس بود، خبر تغییر اساسنامه حماس به رسانه ها و محافل سیاسی کشیده شد. و «محمد غزال» نماینده سیاسی حماس در مصاحبه ای گفت «اساسنامه حماس قرآن نیست که قابل تغییر نباشد. ما از واقعیات سخن می گوییم و واقعیات نیز در حال تغییر است». اظهارات محمد غزال واکنش توام با ناامیدی ملت های مسلمان انقلابی و فلسطینی های ساکن سرزمین های اشغالی را در پی داشت تا آنجا که «محمد غزال» در مصاحبه با پایگاه خبری «المحیط» به گونه ای مبهم اظهارات قبلی خود را تکذیب کرد ولی درباره تناقض مفاد توافقنامه و اظهارات خالد مشعل با اساسنامه حماس، فقط گفت «منظور من برخی از مسائل ثانویه در اساسنامه بوده است»! و توضیح بیشتری نداد.(بخوانید نداشت)
5- با توجه به آنچه گذشت که فقط اشاره ای گذرا به ماجرا بود، تردیدی باقی نمی ماند که توافقنامه آشتی میان فتح و حماس، دام خطرناکی است که آمریکا، اسرائیل، سران سازشکار عرب به طور مشترک و با نمایندگی عامل وابسته و صهیونیست خود، ابومازن، پیش پای جنبش اسلامی و انقلابی حماس پهن کرده اند و مقصود نهایی آن نجات رژیم کودک کش و خونریز صهیونیستی از فروپاشی قطعی و نزدیکی است که این روزها و در پی انقلاب های اسلامی منطقه با آن روبروست و در این میان تظاهر سالوسانه آمریکا و اسرائیل به مخالفت با این توافقنامه، قبل از آن که تعجب آور باشد- که نیست- مضحک و خنده دار است.
و بالاخره با توجه به عمر ننگین و انگل گونه و چنددهه ای رژیم اشغالگر قدس، کمترین تردیدی نیست که حماس در این ماجرا با پای خود و بی آن که متوجه باشد به قتلگاه می رود و تعجب آور است که چرا برادران حماس روی دیوار در حال فروپاشی ابومازن یادگاری می نویسند؟!
حسین شریعتمداری
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:47 صبح )
تازنده ام نخواهم گذاشت حرکت ملت بسوی آرمانها منحرف شود
|
|||||
|
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:45 صبح )
پانایرانیسم یا مکتب ایرانی، جلوهای از جاهلیت مدرن |
مکتب ایرانی" و مکاتب دیگری از این سنخ و ماهیت همچون مکتب عربی ومکتب ترکی، و یا آنچه تحت عناوین پانایرانیسم(1)، پان عربیسم، پان ترکیسم و پان هندوئیسم میشناسیم، و نیر آنچه با نام "ناسیونالیسم" (2) اشتهار یافته است، ریشه در استعمار دارند و خاستگاه اصلی آنها قدرتهای سیطرهجوی جهانی میباشد
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:43 صبح )
|
|||||
|
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » صبا ( سه شنبه 90/2/20 :: ساعت 11:42 صبح )
میلاد نومبارک باد